نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "حُبّانه" که حاوی خاطرات آزاده محسن بخشی است، می‌خوانید: «در روزهای ماه محرم به ویژه ایام تاسوعا و عاشورا زمزمه‌هایی مبنی بر ممنوع بودن عزاداری و سینه زنی از طرف عراقی های بعثی، شنیده می شد اما اسرا با وجود این سختگیری‌ها، در روز تاسوعا و عاشورا مشغول زیارت عاشورا، دعای توسل، تلاوت قرآن و برپایی نماز شب که به صورت نشسته و ایستاده و با قامتی خمیده انجام می شد، بودند.»
به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ "حاج محسن بخشی" یکی از آزادگان شهرستان دماوند است که خاطرات خود را از روزهای تلخ و شیرین اسارت را در کتابی به نام حُبّانه منتشر کرده است. این کتاب از سوی انتشارات فرشتگان فردا در سال 1398 با شمارگان هزار نسخه و در 194 صفحه به نگارش در آمده و با قیمت 30000 تومان روانه بازار کتاب شده است.
بُرشی از کتاب حُبّانِه| محرم در اسارت
بخشی از این کتاب را با هم می‌حوانیم:

دشمن بعثی با تمام شیوه های ترس و تهدید و کم کردن ساعات آزادباش، جهت جلوگیری از عزاداری امام حسین (ع) در ماه محرم، از شیوه جدیدی استفاده نموده که آن تزریق آمپول های مخصوص (ضد عاشورا) و اذیت و آزارهای فیزیکی بود تا اسرا نتوانند عزاداری کنند. با تمام این اقدامات هرگز نتوانستند از عزاداری و مرثیه سرایی اسرا جلوگیری کنند و دل های اسرا سراسر از عشق و دلبستگی به امام حسین(ع) و اهل بیت (ع) بود.

در روزهای ماه محرم به ویژه ایام تاسوعا و عاشورا زمزمه‌هایی مبنی بر ممنوع بودن عزاداری و سینه زنی از طرف عراقی های بعثی، شنیده می شد اما اسرا با وجود این سختگیری‌ها، در روز تاسوعا و عاشورا مشغول زیارت عاشورا، دعای توسل، تلاوت قرآن و برپایی نماز شب که به صورت نشسته و ایستاده و با قامتی خمیده انجام می شد، بودند.

به راستی می‌شد شکوه و عظمت یک ملت بزرگ را در رخسارهِ خسته غواصانی مشاهده کرد که روی امواج سهمگین اروندرود سوار بودند و امواج را به تسخیر خود در می آوردند و امروز در این فضای تنگ و پرمحنت، دل را به خدا سپرده و اسلحه شان شده باران اشکی که به عشق محبوب و به یاد سرور و سالار شهیدان و قافله اسرای کربلا از گونه‌های نحیف و پلاسیده شان جاری بود و چه زیبا در دعای که کمیل می خواندیم: «ارحَمَ الراحِمین ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَ سِلاَحُهُ الْبُکَاءُ» این گریه ها تنها سلاحی بود که جنگاوران دیروز و اسیران امروز دست داشتند و به جنگ با سختی هایی می رفتند که هم خود را تسکین می دادند و هم نفس خود را به تسخیر در می آوردند تاجانزده و ناامید از درگاه خداوند نشوند.

هر چه بود جلوه ای بود از نور الهی و هدیه‌ای ارزشمند که حضرت دوست به بچه‌ها تقدیم کرده تا احساس غربت و تنهایی نکنند و خود در خلوتگاه یار ببینند.

عراقی‌ها علیرغم سخت گیری و جلوگیری از هرگونه عزاداری و نوحه سرایی، می‌دانستند که اسرا به هر نحوی به عزاداری خودشان ادامه می دهند و به همین خاطر راهکارهای فریبانه و ضدانسانی را پیشه کردند و در آن محرم و محرم همه سالهای بعد به بهانه های گوناگون و مختلف با اعلام بروز بیماری های خطرناک، واکسینه کردن برا را اجباری می کردند و فوری اسرا را به خط کرده و با یک آمپول با کمترین امکانات و تجهیزات پزشکی همه ۱۵۰۰ نفر اسرای یک اردوگاه را به همین بهانه ها تا چند سی سی واکسن تزریق می کردند که این مواد واکسینه تبعاتی بسیار سخت در کمترین فرصت مثل تب شدید، تهوع، گرفتگی عضلات پا، دست و ناحیه شکم و ... داشت که چندروزی مهمان ما بوده به طوری که حتی نمی توانستیم حرف بزنیم! البته این موضوع (آمپول ضد عاشورا) را صلیب سرخ جهانی کاملاً می‌دانست و اعلام کرده بودند که ما بارها به دولت مردان عراق تذكر دادیم که این یک عمل ضد انسانی و غیرقانونی است؛ اما عراقی ها هیچگونه توجهی به آن نمی کردند.

خوی وحشیگری و نامردی بعثیها در چنین ایامی بیشتر گل می کرد و بیشتر از هروقت، بی رحم می شدند و مکررا اعلام می کردند که اسرا برای ماهیچ ارزشی ندارند و هر زمانی که لازم باشد ما خواسته هایمان را عملی می کنیم حتی تا حد مرگ آنها! واقعا دشمن بعثی بارها و بارها در درگیری ها و زد و خوردها با اسرا بسیاری از اسرای مظلوم و دست و پا بسته را به شهادت رساندند..

در رنج و عذاب آن سال، بی‌شکوفه و بی‌گل، بی‌سبزه و بی‌سفرهای هفت سین، بهاری دیگر فرارسید. بهاری که با خود طراوتی به ارمغان نیاورده بود. بهاری به اردوگاه آمد و در روزهای نخستین آن عید نوروز بود.

از برنامه هایی که دوستان قدیمی در این اردوگاه به هنگام فرارسیدن عید داشتند، بی خبر بودیم و به همین خاطر برای مراسم ایام عید با هم همکاری می کردیم. عراقیها حتی در برگزاری جشنها هم شیطنت و سخت گیری می کردند. به هر حال با بچه ها تصمیم گرفتیم تا برای برگزاری جشن نوروز، آسایشگاهمان را تزیین کنیم. هر وسیله ای که به کار می آمد استفاده می کردیم تا بتوانیم به محیط یکنواخت آسایشگاه سر و سامانی بدهیم.

انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده